شیران
در مورد اسرائیل، دو چیز را خیلی خوب میدانیم؛ یکی اینکه نطفه شوم این فتنه، در کجا و چطور بسته شد. و دیگر اینکه نظامیان این دولت جعلی، چه جنایتها که نکردند. اسرائیل، از یک ایده به یک دولت تحمیلی تبدیل شد و این روند در حالی بود که ملتهای اسلامی در خواب بودند و مشغول دعواهای داخلی حیدری و نعمتی. از طرف دیگر، دولتهای غیرمردمی این کشورها نیز به پیشروی این روند کمک میکردند و کمپدیویدهای پیدا و پنهان عقد کرده و مثل برادر دینی، زیر شانههای این مخلوق عوضی را گرفتند. عدم اتحادی که در بین مردم مسلمان و دولتهایشان بود، جای تلاش برای در نطفه خفهکردن اسرائیل را گرفت و محصول این وضعیت دو چیز بود؛ مغفول ماندن خطری به آن بزرگی و اضمحلال قدرت مسلمین. به عبارت دیگر، هرچقدر که توان امت اسلامی بر اثر نزاعهای دشمن ساخته کمتر و کمتر میشد، اهمیت مسئله اسرائیل نیز در نزد ایشان ناچیز و همه اینها یعنی، بزرگشدن غده سرطانی رسوخ کرده در تن اسلام. اما همانطور که خواست الهی در این است که خیر بر شر مستولی یابد، پس از برقراری دولت جعلی اسرائیل در خانههای ویران شده مسلمانهای فلسطینی، جرقههای رستاخیز اسلامی زده شد و این اتفاق میمون، از اسدآبادیها شروع و در امام خمینی (ره) به اوج خود رسید. نکته بسیار مهمی که در این مقوله وجود دارد آن است که "اسرائیلستیزی" یکی از اصلیترین پایههای رستاخیز اسلامی مزبور است. به طور مثال، با نگاه به مجموع آثار سید جمال میبینیم که یکی از وجوه بارز این آثار کم حجم، هشدار به خطر وجود و گسترش اسرائیل است. هشداری که بعد از وی، توسط شاگردان او و بزرگان حوزههای علمیه دنبال میشود و وقتی به عصر خمینی کبیر میرسیم، میبینیم که نه تنها این وجود مبارک، بر نابودی اسرائیل تأکید میکند و آنرا به عنوان کف خواستههای عمومی مسلمین بیان میکند، بلکه شاگردان و تحت تأثیر قرارگرفتههای از ایشان نیز بر این موضوع اصرار دارند. نمونه بارزش هم نطق معروف شهید مطهری در این خصوص است. نطقی که در آن، اسرائیل را یزید زمان معرفی کرده و این عرصه را، کربلای دوران ما معرفی میکند. در نتیجه، بر اثر چنین مجاهدتها و روشنگریهایی، دشمنی با اسرائیل به یکی از وجوه اشتراک فِرَق مسلمین تبدیل میشود. رهبر معظم انقلاب در این خصوص میفرمایند: «هدف، حکومت قرآنى و اسلامى است. البته بین کشورهاى اسلامى مشترکاتى وجود دارد، تمایزهائى هم وجود دارد. هیچ الگوى واحدى براى همه کشورهاى اسلامى وجود ندارد. در کشورهاى مختلف، شرائط جغرافیائى، شرائط تاریخى، شرائط اجتماعى مختلف است. اما اصول مشترکى وجود دارد: همه با استکبار دشمنیم، همه با تسلط و سیطره خباثتآمیز غرب مخالفیم، همه با وجود غده سرطانى اسرائیل مخالفیم. اما با پیروزی انقلاب اسلامی، اوضاع کاملاً تغییر میکند و همت ویژهای برای نابودی اسرائیل در جهان اسلام به وجود میآید. علت این قضیه هم آن است که در اندیشههای حضرت امام، مبارزه با اسرائیل، یکی از استراتژیکترین آرمانهاییست که تعریف میشود و پیگیری این مسئله، تبدیل به پایهای از سیاستخارجی رسمی و علنی جمهوری اسلامی شده و سازمانها، نهادها و موسسات حمایتی و پژوهی ویژهای برای آن تشکیل میشود. به این ترتیب، ایران به اصلیترین سرباز مبارزه با اسرائیل در جهان تبدیل میشود و با حمایت از گروههای مقابلهگر با آن مانند حزبالله و حماس، به جراحی این غده میپردازد: «ما در قضایاى ضدیت با اسرائیل دخالت کردیم، نتیجهاش هم پیروزى جنگ سى وسه روزه و پیروزى جنگ بیست و دو روزه بود. بعد از این هم هر جا هر ملتى، هر گروهى با رژیم صهیونیستى مبارزه کند، مقابله کند، ما پشت سرش هستیم و کمکش میکنیم و هیچ ابائى هم از گفتن این حرف نداریم. این حقیقت و واقعیت است.» پیروزی انقلاب اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی به مثابه اصلیترین حکومت ضدصهیونیستی در جهان، علاوه بر اینکه یک نیروی مقابلهگر رسمی و پر قدرت در برابر اسرائیل ایجاد میکند، یک کارویژه دیگر نیز دارد و آن اینکه با در پیشگرفتن بحث "صدور انقلاب"، آرمانهای انقلاب اسلامی به سایر کشورهای اسلامی نیز سرایت میکند و در آن بین، مبارزه با این طالع نحس جایگاه ویژهای مییابد. به این ترتیب، همتی که بزرگان جهان اسلام برای فراگیر کردن مسئله اسرائیل در گذشته کشیده بودند، قوتی بیشتری مییابد و ملتهای مسلمان با دیدن مبارزات علنی با اسرائیل و شکستهای آن، به اسرائیلستیزی، ایمان آورده و سهم خاصی برای آن در مجموعه فعالیتهای خود باز میکنند. در نتیجه، هرچه این آرمان فراگیرتر و جدیتر میشود، اسرائیل ضعیفتر میشود. هرچه ملتهای اسلامی به این باور ایمان میآورند که "میتوان اسرائیل را – اسرائیلی که پشتش، ابرقدرتهای جهان ایستادهاند –از بین برد"، در عمل اسرائیل عقبتر نشست. برای مثال، ظهور مبارک بیداری اسلامی در مصر سبب میشود تا منافع اسرائیل در آنجا تهدید شده و با تبدیل شدن خواست مردم این کشور برای لغو قرارداد کمپدیوید به آرمان انقلاب مصر، لحن سردمداران اسرائیلی نیز تغییر کرده و قلدرمآبی به پیشنهاد مذاکره، افول میکنند. پیشنهاداتی که این روزها در رسانههای مختلف، خبرش به گوش میرسد و نشاندهنده سقوط طمّاعانیست که دیروز شعار "از نیل تا فرات" سر میدادند و امروز، به چهاردیواری شیشهای خود نیز قانعند. اما این تغییر لحن، همانطور که نشاندهنده پیروزی موقتی مسلمین است، نباید باعث شود تا ایشان به همین مقدار اکتفا کرده و به مذاکره روی آورند. به عبارت دیگر، عدم ارتباط با اسرائیل و تلاش برای نابودی آن، خط قرمز بیداری اسلامی است و این نکتهایست که نباید از ذهن انقلابیون فراموش شود. رهبر انقلاب در هشداری پیرامون این مسئله فرمودند: «اسرائیل رفتنى است، نباید بماند و نخواهد ماند. شروع انحراف در نهضتهاى کنونى {بیداری اسلامی}، تن دادن به بقاء رژیم صهیونیستى است و ادامه مذاکرات سازش و تسلیم که رژیمهاى ساقط شده آن را پایهگذارى کردند.» رهبر انقلاب، در هشدار دیگری منباب توجه به میدانهای مبارزه موجود میفرمایند: «هر جائى که احساس بشود کارى دارد انجام میگیرد که به نفع اسرائیل است، به نفع آمریکاست، آنجا باید هوشیار باشیم. بدانیم این حرکت، حرکت بیگانه است، حرکت غریبه است، حرکت خودى نیست. آنجائى که حرکت، یک حرکت اسلامى و ضد صهیونیستى و ضد استکبارى و ضد استبدادى و ضد فساد است، آنجا حرکت، حرکت درستى است، آنجا همه با هم خودى هستیم، دیگر شیعه هستیم، سنى هستیم، از این کشوریم، از آن کشوریم، تفاوت نمیکند. باید همه یکجور فکر کنیم>> در مجموع به نظر میرسد با توجه به اتفاقاتی که این روزها در بلاد اسلامی رخ میدهد از یکسو و اوضاع به هم ریخته قدرتهای پوشالی غربی از سوی دیگر و بحرانهای داخلی و خارجی خود اسرائیل، وعده حق الهی در خصوص نابودی نیروهای شر به تحقق خواهد پیوست و میتوان امیدوار بود که دهه موجود، آخرین دههای در تاریخ باشد که اسمی از دولت جعلی اسرائیل میشنویم، انشاءالله. اما تحقق این وعده به ایمان و همت جهان اسلام بستگی دارد و استواری ایشان بر مرارتهایی که در این مسیر هست: «کى تصور میکرد جوانان فلسطینى جرأت کنند به نام اسلام متشکل شوند، به نام اسلام شعار بدهند، به نام اسلام به نیروهاى غاصبِ ظالمِ بىرحمِ صهیونیست حمله کنند؟ این اتفاق افتاده ... در «یومالنکبة» جوانها مرزهاى اسرائیل را براى اولْبار بعد از گذشت شصت سال شکستند. اینها همان «و لتعلم انّ وعد اللَّه حقّ» است. این دارد نشان میدهد که بدانید وعده الهى که فرمود: «لیظهره على الدّین کلّه»- خداى متعال این دین را، این رسالت را بر همه فرآوردههاى فکرى و دینى عالم پیروز خواهد کرد - درست است. خدا دارد این وعدههاى نقد را تحقق میبخشد. فقط شرطش این است که من و شما که در این راه سربازان پیشروِ این حرکت در دوران معاصر بودیم، قدممان را سست نکنیم، حواسمان جاى دیگرنباشد
Design By : Pichak |